آشپز خانه جادویی
تصور کنیم در خانه خود آشپزخانه ای جادویی داریم. در این آشپزخانه جادویی میتوانیم، هرغذایی را که مایلیم از هرمکانی در دنیا و به هر میزانی که مایلیم بخوریم.
هرگز نگران چه خوردن نخواهیم بود. هرآنچه آرزو کنیم، برسر میز خود خواهیم داشت. با سخاوتی بی قید و شرط غذای خود را می بخشیم. بی آنکه در انتظار جبران باشیم. هرکه پا به خانه ما بگذارد به او غذا میدهیم، چون از تقسیم کردن غذای خود با دیگران شاد میشویم. خانه ما همواره پر از کسانی است که آمدهاند غذایی را بخورند که از آشپزخانه جادویی خودمان میآید.
در اینحالت اگر کسی با پیتزایی در دست به در خانه ما بیاید، و بگوید:
اگر اجازه دهی زندگی تو را کنترل کنم
هرآنچه میگویم انجام دهی
هرگز گرسنگی نخواهی کشید
تو فقط باید با من خوب باشی
تا این پیتزا را به تو بدهم،چه جوابی خواهیم داد؟
حتی نیازی به فکر کردن هم نیست. ما آشپزخانه ای جادویی داریم! لبخند میزنیم و میگوئیم :« نه، متشکرم! به غذایتان نیازی ندارم. خود عذای فراوانی دارم و میتوانید تشریف بیاورید و هرچقدر که مایلید غذا بخورید. بی آنکه نیازی باشد که کاری برایم انجام دهید.
حال اگر روزها گذشته و غذائی نخورده باشیم چه میکنیم؟ گرسنه هستیم و پول و امکان تهیه غذا را نداریم. در اینصورت ممکن است پیشنهاد آن فرد را بپذیریم . در این صورت در ازای دریافت غذا برای هر روز برده او میشویم. آنچه میخواهد انجام میدهیم. نگران نداشتن غذا، گرسنه ماندن و رنج گرسنگی هستیم.
آشپزخانه جادویی در قلب
حال تصور کنیم به جای غذا درباره عشق صحبت میکنیم. ما در قلب خود عشقی بیکران داریم. عشق نه فقط به خود بلکه برای تمام دنیا. آنقدر داریم که نیازی به عشق هیچکس نداریم. عشق خود را بی هیچ قید و شرطی تقسیم میکنیم. و اگر کسی در خانه قلبمان را بزند و بگوید: آهای! برایت عشق آوردهام و عشقم را به تو میدهم اگر آنچه میخواهم انجام دهی! لبخند میزنیم و میگوییم متشکرم، ولی من نیازی به عشق شما ندارم. اینجا در قلب خود عشقی بیکران دارم که بی هیچ قید و شرطی آن را تقسیم میکنم.
اما اگر گرسنه عشق باشیم چه رخ خواهد داد؟ ممکن است عشق او را بپذیریم و هرآنچه میخواهد انجام دهیم. حتی ممکن است آنچنان نیازمند باشیم که تمام روحمان را ففط به خاطر اندکی توجه از دست بدهیم.
قلب ما همچون آشپزخانه جادوئی است. اگر قلب خود را بگشائیم تمامی آن عشقی را که نیاز داریم دریافت خواهیم کرد. نیازی به جستجوی عشق در گرداگرد جهان نیست.
برگرفته از کتاب سروری عشق – نوشته دن میگوئل رویز