یک بیوگرافی کوتاه
افروز مستوفی صدری هستم
زاده ۱۵ آذر ۱۳۵۰ در تهران.
یک آدم خیلی معمولی با ساختار ذهنی کمی متفاوت از الگوهای فکری جامعه.
ابدیت در جهنم
کلاس پنجم دبستان بودم که با مفهوم ابدیت در جهنم آشنا شدم! روزهایی که بحث دین و اعتقادات دینی در مدرسه خیلی پر رنگ بود. صحبت های غلیظ و کمی متعصبانه معلم درس دینی درباره گناه و ابدیت در جهنم و تا ابد در عذاب های عجیب و غریب و وحشتناکش به خاطر گناهانی که خیلی هم به نظرم فاجعه و عیرقابل بخشش نبودند، از ذهنم خارج نمی شد.
چیزی در ذهن خام و کودکانه من جور در نمیآمد. تو ذهنم مفهوم ابدیت در جهنم رو حلاجی می کردم. سعی می کردم درک کنم که تا ابد یک جا بدون هیچ تغییری ماندن یعنی چی؟ چه فایده ای داره؟ چرا باید خدایی که بخشنده ترین و مهربان ترین خوانده می شه، شکنجه گاه داشته باشه؟!
این خدایی که تا ابد کسی رو در جهنم در عذاب و فلاکت نگه میداره و هیچ امیدی برای بخشش و رحمتش نیست کیه؟ اونی که می گن « یادش آرامش دهنده قبل هاست» کیه؟ این تناقض بزرگی تو ذهنم بود.
روزهای زیادی ذهنم درگیر این موضوع بود و جرات هم نمی کردم از معلم همچین سوال هایی بپرسم. بالاخره به این نتیجه رسیدم که نمیتونه اینطور باشه! جهنم با این شرایط نمی تونه کار خدا باشه. به همین سادگی فلسفه ی آتش و ابدیتت در جهنم برای همیشه تو ذهنم مردود شد و تا الان هرگز باورش نکردم.
بهشت و جهنم
در بیست سالگی با آموزه های استاد نورعلی الهی آشنا شدم و چندسالی در کلاس های خودشناسی که بر اساس جهان بینی و سلوک ایشون برگزار می شد شرکت می کردم. در آن کلاس ها تصویر جدیدی از بهشت و جهنم برایم ترسیم شد:
فکر کنید در بهترین جای دنیا زندگی می کنید. جایی که از نظر شما بهترین زیباترین کامل ترین شرایط را برای زندگی کردن در اختیار دارید. هیچ محدودیتی برای استفاده از امکانات اونجا ندارید. بهترین و لوکس ترین امکانات، تکنولوژی و هر چیزی که مفهوم جاودانگی توام با خوشبختی را در ذهن تداعی می کند، بدون هیج محدودیتی در اختیار دارید. اما زبان آن سرزمین را بلد نیستید. هیچ کس هم زبان شما را متوجه نمی‌شود. نمی توانید با محیط و دیگران ارتباط برقرار کنید. دانش، آگاهی و روش استفاده از آن همه امکانات را ندارید. آن جا هیچ محدودیتی از بیرون برای شما قائل نشده اند. محدودیت مربوط به خود شماست!
تو محدود هستی یه دانش، آگاهی و سواد مختصر خودت. این که در چه سطحی از آن امکانات می تونی استفاده کنی سهم تو از این بهشت هست. و این قسمت که نمی توانی از کل آن امکانات بی قید و شرط، استفاده کنی جهنم توست. با افزایش دانش سواد و آگاهی ات می توانی سهم بهشت رو بیشتر و سهمت از جهنم را کمتر کنی. در اختیار با توست.
برای ذهن من این تغریف از بهشت و جهنم تا الان بسیار قابل قبول تر و خردمندانه بوده است.
دو تکنیک پر کاربرد
بین آموخته های اون دوره ها دو تکنیک پرکاربرد خیلی به دلم نشست و به نظرم دو نکته ی خیلی کلیدی و کاربردی هست برای هر کسی تو این دنیا با هر مسلک و دین و مذهب و فکر و اندیشه ای.اون دو تکنیک پر کاربرذ اینها بودند:
- هر کسی کار بدی انجام میدهد، الزاما آدم بدی نیست
هر کسی کار بدی انجام میدهد، الزاما آدم بدی نیست ! ما آدم ها عادت کردیم هم خودمون و هم دیگران را حتی با یک کار یا رفتاری که به نظر ما بد بوده در لیست بدهای زندگی بگذاریم و تا ابد هم همان جا نکه شان داریم. غافل از اینکه فقط کار بدی انجام داده اند نه اینکه آدم های بدی هستند. - قضاوت نکنیم
چطور قضاوت نکنیم! اول این که قبل از همه این قضاوت نکنیم شامل خودم و خودت میشه. یعنی نه خودت و نه دیگران را قضاوت نکن. خوب البته این کار تقریبا نشدنی است. برای اینکه ذهن ما پر از معیار و مقیاس سنجش و مقایسه است. همین که چیزی را می بیند فوری با دانسته هاش ارزیابی و دسته بندی می کند و یک برچسب هم می گذاره روی آن و تمام. نمی شود جلوی ذهن را گرفت، اما می شود با جدیت تمرینش کرد.
آشنایی با ریکی
شروع چهل سالگی ام شروع آشنایی با ریکی بود. در کلاس های آرامش در طوفان (داینامیک مدیتیشن) استادتهرانی با ریکی آشناشدم. به سفارش استاد عزیزم بدون هیچ زمینه و آشنایی قبلی برای آموزش مرحله اول ریکی اسویی ثبت نام کردم و اولین همسویی رو در مردادماه ۱۳۹۲ دریافت کردم. و بعد از اون مسیر زندگی ام با ریکی آمیخته شد. ریکی شد راه و روش و سلوک زندگی ام.
آشنایی با ریکی دنیای مرا تغییر داد. ریکی جایی در مسیر زندگی سر راهم قرارگرفت، که دقیقا به آن نیاز داشتم. با ریکی هر لحظه تازه شدم. هر لحظه نو به نو آن را چشیدیم، آموختم و با جان و دل زندگی اش کردم.
و امروز اینجا هستم تا آنچه از ریکی آموخته و زیسته ام را با تو دوست عزیزم باشتراک بگذارم. تا تو هم آن را بیاموزی، تجربه کنی و تجربیاتمان را با هم سهیم شویم.
استادان ریکی ام
استادان ریکی ام که ریکی را از آنان آموخته ام
- همسویی مرحله اول ریکی را در سال ۹۲ از استاد عزیزم خانم مونیکا حضرت زاده گرفتم.
- در سال ۹۳ مرحله های دوم و سوم را نزد استاد گرامی ام آقای مازیار تهرانی گذراندم.
- قبل از دریافت همسویی استادی ریکی در اسفند ماه ۹۴، بارها به عنون حامی و دستیار در دوره های حضوری مراحل مختلف ریکی نزد دو استاد بزرگوارم شرکت داشتم.
- همچنان این افتخار را دارم که در دوره های کارگاه های آرامش در طوفان – داینامیک مدیتیشن، به عنوان مربی و استادیار همراه استادم مازیار تهرانی انجام وظیفه نمایم.
- در اسفند ماه ۱۴۰۰ با شرکت در کارگاه حضوری کارونا ریکی، مدرک استادی کارونا ریکی را از مدرسه ریکی آرامش در طوفان دریافت نمودم.
- اسفندماه ۱۴۰۰ دوره ی ۱ و ۲ هولی فایر را با دوست و استاد عزیزم خانم فاطمه سید حسنی گذراندم .در خردادماه ۱۴۰۱ مجددا دوره ۱ و ۲ را با استاد مازیار تهرانی و در مردادماه استادی هولی فایر را از ایشان دریافت کردم.
- در طی این سال ها ، افتخار کسب دانش و تجربه نزد استادان دیگری را نیز داشته ام که در مسیر زندگی و سلوک ام نقش بسزایی ایفا کرده اند:خودهیپنوز مقدماتی و پیشرفته – امیر هوشنگ باقری متد سیلوا و موفقیت کوانتومی (مقدماتی و پیشرفته) – مجید پزشکی NLP-Coaching-Fundamental – یاسینه پور ابراهیم ـ سکوت پرپرواز – آرامش در طوفان – مهناز حاج دایی و مازیار تهرانیدوره ی مقدماتی و جامع چاکرا شناسی و چاکرادرمانی – مدرسه ریکی آرامش در طوفان
- و اکنون این افتخار را دارم تا تجربه ای متفاوت از عشق، آگاهی و یگانگی را در جایگاه معلم ریکی، کاروناریکی و هولی فایر تقدیم حضور تو دوست عزیزم نمایم.اگر انتخابت این است که ریکی را با هم تجربه کنیم کافی است با من تماس بگیری. 09122404107
